English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3410 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standard free energy of formation U انرژی ازاد تشکیل استاندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
standard heat of formation U گرمای تشکیل استاندارد
bond formation energy U انرژی تشکیل پیوند
free energy U انرژی ازاد
work function U انرژی ازاد در ترمودینامیک
gibbs free energy U انرژی ازاد گیبس
DIL U مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
eisa U گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
ieee U سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
pair production U تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
document U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
intrinsic energy U انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
POSIX U استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
source U استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
high sea U دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
ODI U واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
establishments U تشکیل
establishment U تشکیل
entelechy U تشکیل
incorporation U تشکیل
endomorphy U تشکیل
endomorphism U تشکیل
standard U استاندارد
standards U استاندارد
canonical U استاندارد
modulus U استاندارد
high and dry <idiom> U استاندارد
sporogenesis U تشکیل هاگ
hematopoiesis U تشکیل خون
embryogen U تشکیل جنین
organizes U تشکیل دادن
metamerism U تشکیل حلقهای
annulation U تشکیل حلقه
organizing U تشکیل دادن
embryogeny U تشکیل جنین
organisers U تشکیل دهنده
formative U تشکیل دهنده
stratification U تشکیل چینه
strobilation U تشکیل رشته
stratification U تشکیل طبقات
placentation U تشکیل جفت
gleization U تشکیل خاک رس
forms U تشکیل دادن
form U تشکیل دادن
tournament U تشکیل مسابقات
to erect into U تشکیل دادن از
umbilication U تشکیل ناف
bonding U تشکیل پیوند
organizers U تشکیل دهنده
vacuolation U تشکیل حفره
osteogenesis U تشکیل استخوان
sporogeny U تشکیل هاگ
organizer U تشکیل دهنده
orogenesis U تشکیل کوه
tournaments U تشکیل مسابقات
the house went into secret session U تشکیل داد
formed U تشکیل دادن
fibrillation U تشکیل الیاف
enthalpy of formation U انتالپی تشکیل
organize U تشکیل دادن
capital formation U تشکیل سرمایه
ossification U تشکیل استخوان
antidim U مایع ضد تشکیل مه
constituting U تشکیل دادن
argillaceous U تشکیل شده از رس
constitutes U تشکیل دادن
antitrust U مخالف تشکیل
constitute U تشکیل دادن
constituted U تشکیل دادن
sacculation U تشکیل کیسه
organising U تشکیل دادن
formation constant U ثابت تشکیل
foetation U تشکیل جنین
flagellation U تشکیل تاژک
spermatogenesis U تشکیل نطفه
preformation U تشکیل قبلی
heat of formation U گرمای تشکیل
organises U تشکیل دادن
former U تشکیل دهنده
siltation U تشکیل لجن
formation U صف ارایی تشکیل
energy barrier U سد انرژی
power U انرژی
zipping U انرژی
zipped U انرژی
zip U انرژی
exergonic U انرژی ده
endrgized U با انرژی
powering U انرژی
powered U انرژی
powers U انرژی
vigour U انرژی
zips U انرژی
high energy U پر انرژی
vigor U انرژی
energy line U خط انرژی
energies U انرژی
energy U انرژی
low energy U انرژی کم
isenergic U هم انرژی
deenergized U بی انرژی
standard measure U اندازه استاندارد
standard interface U رابط استاندارد
standard costs U هزینههای استاندارد
frequency standard U استاندارد فرکانس
standard ohm U اهم استاندارد
standard condition U شرایط استاندارد
traditional chess U شطرنج استاندارد
standardized U استاندارد شده
standard resistor U مقاومت استاندارد
basic standard cost U قیمت استاندارد
boilerplate U متن استاندارد
standard error U خطای استاندارد
dialects U ی در زبان استاندارد
standard price U قیمت استاندارد
magnetic standard U اهنربای استاندارد
standard solution U محلول استاندارد
standard section U پروفیل استاندارد
table lamp U لامپ استاندارد
primary standard U استاندارد اولیه
standard interface U واسطه استاندارد
standard function U تابع استاندارد
standard specification U مقررات استاندارد
standardization U استاندارد سازی
standard rate U نرخ استاندارد
standard pascal U پاسکال استاندارد
basic standard U استاندارد اولیه
standard pitch U گام استاندارد
standard specification U دستورات استاندارد
dialect U ی در زبان استاندارد
standards of living U استاندارد زندگی
standard class U درجه استاندارد
standardize U استاندارد نمودن
standard temperature and pressure U شرایط استاندارد
standard U استاندارد همگون
secondary standard U استاندارد ثانویه
standardised U استاندارد نمودن
normal temperature and pressure U شرایط استاندارد
standardises U استاندارد نمودن
standardising U استاندارد نمودن
standards U استاندارد همگون
standardizing U استاندارد نمودن
standardizes U استاندارد نمودن
resistance standard U مقاومت استاندارد
atmospheres U اتمسفر استاندارد جو
nonstandard U غیر استاندارد
silver standard U استاندارد نقره
standard of living U استاندارد زندگی
standard bar U میله استاندارد
standard atmosphere U اتمسفر استاندارد
standard candle U شمع استاندارد
atmosphere U اتمسفر استاندارد جو
standard cell U پیل استاندارد
substandard U زیر استاندارد
back bonding U تشکیل پیوند از پشت
molar heat of formation U گرمای مولی تشکیل
acidic U تشکیل دهندهء اسید
syndicates U اتحادیه تشکیل دادن
preform U قبلا تشکیل دادن
syndicates U تشکیل اتحادیه دادن
syndicate U اتحادیه تشکیل دادن
syndicate U تشکیل اتحادیه دادن
venues U محل تشکیل دادگاه
gang U جمعیت تشکیل دادن
colonised U تشکیل مستعمره دادن
gangs U جمعیت تشکیل دادن
colonize U تشکیل مستعمره دادن
entelechy U مرحله تشکیل وتحقق
force development U برنامه تشکیل یکانها
rate of capital formation U نرخ تشکیل سرمایه
federalization U تشکیل کشورهای متحد
nuclei U هسته تشکیل دهنده
beds U تشکیل طبقه دادن
bed U تشکیل طبقه دادن
nucleus U هسته تشکیل دهنده
ossification U مرحله تشکیل استخوان
epigenesis U تشکیل نطفه ازنو
constituents U جزء تشکیل دهنده
back bonding U تشکیل پیوند برگشتی
involucrum U تشکیل استخوان جدید
constituents U سازه تشکیل دهنده
constituent U جزء تشکیل دهنده
constituent U سازه تشکیل دهنده
chemical bonding U تشکیل پیوند شیمیایی
Recent search history Forum search
1Potential
1اجزای تشکیل دهنده سازمان
2تعریف فونتیک چیست؟
2انرژی تشکیل اتیلن
2انرژی تشکیل اتیلن
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
2انرژی پتانسیل
2انرژی پتانسیل
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
2کلمه با جمله چه فرقی دارد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com